- دوشنبه / 24 آذر 1404 / 12:00
- .
- 4 دقیقه زمان مطالعه
نمایشگاه تهران؛ توسعه یا حذف؟
مدیرعامل اسبق نمایشگاههای بینالمللی ایران با انتقاد از روند واگذاری و تضعیف نمایشگاه بینالمللی تهران، این رویکرد را یک خطای راهبردی و مصداق خودتحریمی دانست و تاکید کرد: تهران بهعنوان یک کلانشهر با اقتصاد متنوع، ظرفیت میزبانی همزمان چند مرکز نمایشگاهی را دارد؛ به شرط آنکه سیاستگذاری بهجای جایگزینی، بر تکمیل ظرفیتها متمرکز شود.
سید حمید قوام شهیدی اظهار کرد: انتشار دوباره خبر واگذاری نمایشگاه بینالمللی تهران نگرانی جدی در میان مجموعه ذینفعان زنجیره تولید و تجارت کشور، فعالان صنعت نمایشگاهی و کارشناسان توسعه اقتصادی برانگیخته است. نمایشگاه تهران تنها یک محوطه فیزیکی نیست، بلکه زیر ساخت ملی تجارت ایران است زیر ساختی که در گزارشهای سازمانهای بینالمللی همچون انکتاد (UNCTAD) با عنوان «زیرساخت راهبردی تجارت» طبقهبندی میشود.
او افزود: این نقش راهبردی حاصل قرارگیری نمایشگاه در گره تعاملات اقتصادی و دیپلماتیک کشور است جایی که وزارتخانه ها، اتاقهای بازرگانی، سفارتخانهها، هتلهای تجاری، شرکتهای مادر تخصصی و نهادهای تصمیم ساز همگی در شعاع نسبتا نزدیکی به آن قرار دارند. بحث انتقال نمایشگاه از محل فعلی، برخلاف ادعای برخی مسئولان، نه بر اساس یک مطالعه کارشناسی بلکه نتیجه تصمیمی سیاسی در اوایل دهه 1380 بود. اقدامی که از سوی شهردار وقت تهران با هدف فشار سیاسی بر دولت وقت صورت گرفت و در ادبیات سیاستگذاری به عنوان نمونهای از مداخله سیاسی در زیرساختهای ملی تجارت (political interference in trade infrastructures ) شناخته میشود.
قوام شهیدی با یادآوری اینکه از همان زمان، طرحهای مقطعی برای تضعیف نمایشگاه تهران، عملاً شکلی از خود تحریمی را رقم زد گفت: این موضوع چند سال پیش در میزگرد “ نیم قرن با صنعت نمایشگاهی” توسط چهار پیشکسوت این حوزه نیز صریحاً بیان شد. یکی از مهمترین بهانه های مطرح شده، ادعای ایجاد ترافیک است. این ادعا با دادههای علمی سازگار نیست. بر اساس پژوهش دانشگاه علم و صنعت، سهم نمایشگاه در ترافیک بزرگراه چمران کمتر از دو و نیم درصد است. در ماه رمضان نیز که نمایشگاهی برگزار نمیشود، ترافیک نه تنها کم نشده بلکه در برخی مقاطع افزایش یافته است. این یعنی نسبت دادن گره ترافیکی منطقه به نمایشگاه، نمونهای از همبستگی کاذب (Spurious Correlation) و در واقع پاک کردن صورت مسئله است. افزون بر این، با توجه به اینکه اکثریت نمایشگاهها به صورت تخصصی برگزار میشوند و بازدید کنندگان آنها محدود و مرتبط با همان تخصص هستند، هرگونه گزینه جایگزین (Alternative) برای نمایشگاه منجر به افزایش سفرهای درون شهری، پراکندگی دسترسی و در نتیجه ترافیک بیشتر خواهد شد.
او ادامه داد: مسئله اصلی، رشد قارچ گونه برجها و مجتمع های سنگین شهری در شمال غرب تهران است که عمدتاً در دوره های گذشته شهرداری و با اتکا به فروش تراکم و درامد زایی کوتاه مدت انجام شد و بدون ایجاد شریانهای حمل و نقل جدید، ظرفیت منطقه را به شدت کاهش داد. این بحران ساختاری، نه محدود به اتوبان چمران است و نه ربطی به نمایشگاه دارد، بلکه در اغلب مناطق تهران تکرار شده است. از نظر تطبیقی نیز تجربه جهانی کاملا روشن است. پیشرفته ترین و پر بازدیدترین مراکز نمایشگاهی جهان، در قلب شهرها قرار دارند: برای نمونه می توان از Messe Frankfurt در مرکز فرانکفورت، Messe Berlin در مرکز برلین، COEX در مرکز سئول، و Paris Expo در قلب پاریس نام برد. طبق گزارش اتحادیه جهانی نمایشگاهها (UFI)، قرارگیری نمایشگاهها در بافت شهری موجب افزایش حضور برندهای جهانی، ارتقای برند ملی کشور میزبان و تقویت جایگاه آن در زنجیره تجارت بینالمللی B2B میشود. هیچ کشور صنعتی نمایشگاه مادر خود را به حاشیه شهر منتقل نکرده است.
مدیر عامل اسبق نمایشگاههای بین المللی در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: بررسی «شهر آفتاب» نیز نشان میدهد این مجموعه فاقد شاخصهای یک نمایشگاه ملی است. پژوهش در دانشکده معماری دانشگاه تهران، سالنهای شهر آفتاب را فاقد استاندارد معماری نمایشگاهی و شبیه به سازه های انباری و آشیانهای توصیف میکند. فاصله زیاد از مراکز اقامتی، کمبود زیرساخت حمل و نقل عمومی، مشکلات تهویه و دسترسی و تجربه نا موفق بسیاری از رویدادها نشان میدهد این مجموعه توان جایگزینی نمایشگاه تهران را ندارد و نباید به اشتباه در برابر آن قرار گیرد.
او ادامه داد: اما این بدان معنا نیست که تهران به یک نمایشگاه بسنده کند. تهران، بهعنوان یک کلان شهر 9 میلیونی با اقتصاد متنوع، دقیقا مانند فرانکفورت، سئول یا پاریس، ظرفیت چندین مرکز نمایشگاهی را دارد. مشروط بر انکه سیاستگذاری به جای جایگزینی، به سمت تکمیل ظرفیتها برود. نمایشگاه بینالمللی تهران باید به عنوان «نمایشگاه مادر» باقی بماند و نمایشگاههای جدید در مناطق دیگر تهران طراحی شوند نه اینکه زیرساخت اصلی تجارت کشور تضعیف و سپس با یک مجموعه نا کامل جایگزین شود. از منظر رویکرد نهاد محور در اقتصاد نیز، خصوصی سازی زیر ساختهایی که دارای آثار خارجی مثبت و گسترده هستند از جمله زیر ساخت نمایشگاهی بنا بر نظر داگلاس نورث، به بروز شکست بازار، تجاری سازی زمین، کاهش دسترسی عمومی و تضعیف کارکرد ملی آنها می انجامد. این همان الگویی است که در بسیاری از کشورها مشاهده شده و سرانجام به عقبنشینی از خصوصیسازی چنین داراییهایی انجامیده است.
انتهای پیام